آخرین مطالب پيوندها
تبادل لینک هوشمند نويسندگان دهکده ی نامه های عاشقانه آنقدر به مردم این زمانه بی اعتمادم که میترسم هرگاه از شادی به هوا بپرم زمین را از زیر پاییم بکشند…...
ﯾـــــﻪ ﻭﻗﺘــــــﻬﺎﯾﯽ . . . ﺑﻌﻀـــــــــــﯽ ﻫﺎ . . . ﺑــﯽ ﺻـــــﺪﺍ ﺍﺯ ﺯﻧــــﺪﮔﯿــــﺖ ﻣــــــﯿﺮﻭﻧﺪ . . . ﺑــــــــــــــــــــــــﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ . . . ﺑﺎ ﭘـــــــــــــــﺎﯼ ﺑﺮﻫﻨﻪ، ﺭﻭﯼ ﻧﻮﮎ ﭘـــــــــﺎ . . . ﭘـــــــــــــــــــــــﺎﻭﺭﭼﯿﻦ . . . ﭘـــــــــــــــــــــــــﺎﻭﺭﭼﯿﻦ . . . ﺗﺎ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻖ ﺗﻖ ﮐﻔﺸــــــــﻬﺎﯾشان. . . ﺁﮔـــــــــﺎﻫﺖ ﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﺸﺎﻥ . . . ﻭ ﺍﯾــــــــــﻦ . . . ﻧﻬـــــــــــــﺍﯾﺖ . . . " ﻧﺎﻣــــــــــــــــــــــــــــﺮﺩﯾﺴﺖ !!!
تنهـایی یعـنی موقـع درد فـریاد زدن...
تنهـایی یعـنی اشــک بی صـدا...
تنهـایی یعـنی خسـته اما بدون تکـیه گاه..
تنهـایی یعـنی حسـرت دیدن چشـم نگران...
تنهـایی یعـنی دسـتاتو با لـیوان چای گرم کنی...
تنهـایی یعـنی حسـرت دیدن چشـمان منتظـر...
تنهـایی یعـنی حسـرت شنیـدن صـدای نگـران...
تنهـایی یعـنی اس ام اس بدون جواب...
تنهـایی یعـنی حسـرت شنیـدن صـداـی آشـنا...
تنهـایی یعـنی حسـرت یه اغوش...
تنهـایی یعـنی حسرت دسـتاش...
تنهـایی یعـنی حسرت نگاهـش...
تنهـایی یعـنی حسرت گذشـته...
تنهـایی یعـنی زندگـی با خـاطرات...
تنهـایی یعـنی بسـتن چشـم و سیـر در خاطـرات...
تنهـایی یعـنی سفارش غـذا براـی یه نفـر...
تنهـایی یعـنی سیگـار پشــت سیگـار...
تنهـایی یعـنی بغض خورده شـده...
تنهـایی یعـنی نگـاه به آسمون...
تنهـایی یعـنی درد دل با ماه...
تنهـایی یعـنی تکیـه به دیوار...
تنهـایی یعـنی لحـظه هـای بدون آرامـش...
تنهـایی یعـنی زخم خوردن از آدم ها...
تنهـایی یعـنی درد بدون مسـکن...
تنهـایی یعـنی نگـاه کردن عکس...
تنهـایی یعـنی گوش کردن صـدای ضبط شـده...
تنهـایی یعـنی مـرگ بی صـدا...
تنهـایی یعـنی جسد کـرم گـذاشتـه شـده تو خـونـه...
تنهـایی یعـنی دفن بی صـدا...
تنهـایی یعـنی قبر بی رهـگذر...
تنهـایی یعـنی قبـر خاک گـرفتـه...
تنهـایی یعـنی مرده متحرک...
تنهـایی رو فقـط یه آدم تنهـا میفهمـه...
دو شنبه 24 آذر 1393برچسب:تنهايي يعني, :: 10:53 :: نويسنده : mostafa
لعنت به بعضی آهنگا
به بعضی خیابونا
به بعضی حرفا
لعنتیا تو چند ثانیه...
آدمو میبرن به روزایی که
واسه از بین بردنشون توی ذهنت
یه عمر ویرون شدی... درد دارد...
وقتـــی مـی رود ...
...و تـــو نمــی تـــوانـی بــه همــه ثـــابتــــ کنـــی
کــه هـــر شبـــــــ
بــا عـــاشقـــانه هــایـش خـــوابتـــــ مــی کــرد
ﺑـــﻐـــــﺾ ﯾﻌﻨے ﯾکے ﺑﭙـــــــﺮﺳـــﻪ. . .
دردت چیه؟ بگی نمیدونم
آهای عشقم!به خواسته هایت رسیدی؟هوس هایت به ته کشید؟لب های دیگران دلت را زد؟آغوش های دیگران برایت جا به اندازه ی کافی نداشت؟برای اشک هایت خندیدن؟سردیت را گرم نکردند؟کمبودهایت را گفتند عقده؟دردهایت را با شادیشان عوض کردند؟دوستت دارم هایشان عام بود؟بوسه هایشان طعم هرزگی میداد؟؟؟ اینها همان کسانیند که تو بخاطرشان چشمت را بر تمام عاشقانه های من بستی!حالا که از دنیا فقط دست رد برروی سینه ات مانده...برگشتنت برای من چه سود...؟ این را بدان همه برایت *من* نمیشوند!!! با چشم هایت حرف دارم.میخواهم ناگفته های بسیاری را برایت بگویم ...از بهار..از بغض های نبودنت...از نامه های چشمانم..که همیشه بی جواب ماند..باورنمیکنی؟؟ تمام این روزها با لبخندت آفتابی بود..اما دلتنگی آغوشت رهایم نمیکند.. ...به راستی عشق بزرگترین آرامش جهان است...
تو را چه فرق می کند که چرا یا از چه وقت یا چطور شد که ... چه فرق می کند ...؟ وقتی تو باید باور کنی و نمی کنی و
من باید فراموش کنم که نمی کنم . شنبه 22 شهريور 1393برچسب:چه فرقي مي كند؟, :: 3:6 :: نويسنده : mostafa
من تنها نیستم.اشکهایم را دارم.اشکهایی که ازغم تو برگونه هایم جاریست!!! من تنهانیستم لحظه هارا دارم.لحظه هایی که یکی پس از دیگری عاشقانه میمیرند تا حجم فاصله هارا کم رنگ تر کنند!!! من تنها نیستم چرا که خیالت حتی یک نفس از من غافل نمیشود...چقدر دوست دارم لحظه هایی را که دلتنگ پشمانت میشوم.!! هرلحظه دوریت برایم یه دنیا دلتنگی است و چقدر صبور است دل من.چرا که به اندازه تمام لحظه های عاشق بودنم از تو دور هستم.....! ولی من باز چشم به راهم ...چشم به راهم تا آرامش را به قلب من هدیه کنی مهربان من.
تنها تویی در آسمان قلبم
که مثل ستاره میدرخشی در شبهای تیره و تارم
که هر سحرگاه مثل خورشید طلوع میکنی در دل قلب عاشقم
با طلوع تو ای خورشید من ، غمی دیگر در دلم نیست
احساس آرامش میکنم وقتی که تو نورانی کرده ای سرزمین قلبم را
تنها تویی در آسمان قلبم
که مثل پرنده ای پرواز میکنی در قلبم
اوج میگیری در آسمان آبی احساسم ومرا به بالاترین نقطه ی عشق میرسانی
تنها تویی در آسمان قلبم
تویی که مثل باران میباری بر کویر تشنه ی قلب عاشقم و
عاشقتر میکنی مرا با طراوت قطره های مهربانت
تنها تویی در سرزمین احساسم
تویی که هر لحظه قدم برمیداری بر خاک دلم
از جنس عشق میشود خاک این سرزمینیکه روزگاری بود هیچ رهگذری از آن عبور نمیکرد
آری روزگاری بود که هیچ ستاره ای در آسمان قلبم نمیدرخشید
هیچ خورشیدی طلوع نمیکرد
تنهایی بود و تنهایی ، آمدی و گفتی که از جنس مایی
عشق را میشناسی ، همیشه با ما می مانی
من و قلبم نیز تو را باور کردیم
در آسمان آبی احساس جشن عشق را برپا کردیم...
تنها تویی در قلب پر از احساسم
تنها تو خواهی ماند در آسمان قلبم
همیشه دقیقا..وقتی ..پر از حرفی. وقتی بغض میکنی. وقتی..داغونی..وقتی دلت شکسته .دقیقا همین وقتا انقدر حرف داری که فقط میتونی بگی..<بیخیال>... وقتی از دوست داشتن کسی مطمئن نیستی..حق نداری دستاشو بگیری که به دستات عادتش بدی...حق نداری با حرف هات عاشقش کنی...حق نداری...زمین بزنیش دوستت دارم بیشتر از معنای واقعی کلمه دوست داشتن! دوستت دارم چون تو ارزش دوست داشتن را داری! دوستت دارم چون تو نیز مرا دوست میداری! دوستت دارم همچو طلوع خورشید در سحر گاه عشق! دوستت دارم همچو تکه ابرهای سفیدی که در اوج آسمان آبی در حال عبورند! دوستت دارم چون تو رو میخواهم و تو نیز مرا میخواهی! دوستت دارم از تمام وجودم ، با احساس پر از محبت و عشق! دوستت دارم بیشتر از آنچه تصور میکنی . . .
به سلامتی یه نخ سیگار....که میدونم قبل من با کسی لب نگرفته...سلامتی دودسیگار...با اینکه کم رنگه ولی یه رنگه ....سلامتی ته سیگار...که بهم یاد داد نتیجه سوختن و ساختن زیر پا له شدنه....! ميداني رفيق . . . هيچ خيانتى هم نميتونه باعث تنفر از کسى
که واقعا دوستش دارى بشه....
فقط شروع يه تلقينه....
تلقين اينکه ديگه دوسش ندارى....
تلقين....
همیشه وقتی یکی ازم میپرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم... . ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم: یکی!!! میدونی چرا؟ چون قویترین و بزرگترین عددیه که میشناسم... . دقت کردی که قشنگترین و عزیزترین چیزای دنیا همیشه یکی هستن؟؟؟ ماه یکیه... . خورشید یکیه... . زمین یکیه... . خدا یکیه... . مادر یکیه... . پدر یکیه... . تو هم یکی هستی... . وسعت عشق من به تو هم یکیه... . پس اینو بدون از الآن و تا همیشه یکی دوستت دارم... .
آهای عشق، من تسلیم تو هستم… آهای عشق، من هیچ حرفی در برابرت ندارم که به زبان بیاورم… تو مرا شکست دادی ای عشق… من تسلیم احساسات آتشین تو میباشم… آهای عشق، تو مرا خیلی شکنجه دادی، مرا عذاب دادی، یک دنیا غم و غصه در وجودم جا دادی، ولی من باز هم من با این همه عذاب تسلیم تو شدم… آهای عشق، تو مرا در باتلاق زندگی فرو بردی، تو مرا در زندان عاشقی اسیر کردی، تو مرا در سرزمین دروغینت نگه داشتی تا من از تو دور نشوم… آهای عشق من تسلیم تو هستم ، اینک که من تسلیم تو شده ام، میخواهی دوباره مرا شکنجه دهی؟. مرگ را به تو ترجیح دادم ، اما تو نگذاشتی که من خودم را از این دنیا و از تو راحت کنم… ای عشق، تو کجایی؟ فریاد مرا می شنوی؟.. گریه های را میبینی؟… غم و غصه های مرا احساس می کنی؟….. پس چرا پاسخی به من نمیدهی؟… من تسلیم تو شده ام… آروز داشتم یک بار هم تو تسلیم من شوی! تنها آروزی من این بود که من تو را فراموش کنم! اما…! اما نتوانستم فراموشت کنم، تو احساسی را در وجود من قرار دادی که دیگر فراموشی تو زمان مرگم هست…! آهای عشق من تسلیم تو هستم
آشنای عرشه ی دل! ناخدا! خداحافظ !
بادبان کشتی من! – تا خدا – خدا حافظ !
خیسم از ترانه ی امواج – داده است انگار
حسّ شاعرانه به دریا خدا ، خداحافظ !
ای ستاره! در شب و تنها ، به جاده ی غربت
می روم شبانه به هرجا خدا ، خدا حافظ !
در طلوع خاطره ها پرسه می زنم تا عشق
عاشقانه ها! – که تویی یا خدا – خداحافظ !
بعد از آن سکوت غریبی – به رنگ فاصله ها -
نامه ای نوشته چه زیبا خدا : « خداحافظ ! »
حسرتی شبیه غزل های من پُر است از تو
بی تو مانده راز دلم با خدا ، خداحافظ !
جاده! کوچه! پنجره! باران! ستاره! خاطره! عشق !
بوسه های وسوسه! حتی خدا! خداحافظ !
در میان دستهای به ظاهر مهربان... اما عاری از مــهـــر در میان قلبهای به ظاهر پر عشق... اماپر هـــوس در میان نگاههای به ظاهر پاک... اما هـــرزه در میان آغوش پر از مهر... اما پر فــریــب من گم شده ام! در میان واژگان گوناگون و در عمق جمله هایی پر از حقیقت تلخ در میان یک دنیا سوال بی جواب در میان هجوم تحیر و ناباوری من گم شده ام
یک شنبه 25 خرداد 1393برچسب:واقعا گم شدم, :: 1:4 :: نويسنده : mostafa
گاهی سخت می شود …
عشق واژه ای است بی انتها شروع و پایان ندارد هربار که برای توصیف و تعریفش کوشیدم خود را ناتوان یافتم تنها میدانم عشق تکثیر می شود و ممکن است در کنار کلمات دیگر توصیف شود ...
جمعه 16 خرداد 1393برچسب:عشق, :: 22:9 :: نويسنده :
عشق یعنی آفتاب بی غروب عشق یعنی آسمان، یعنی فروغ عشق یعنی آرزو،یعنی امید عشق یعنی روشنی ،یعنی سپید
عشق یعنی غوطه خوردن بین موج عشق یعنی رد شدن از مرز اوج عشق یعنی از سپیده تاسحر عشق یعنی پا نهادن در خطر
عشق یعنی لحظه ی دیدار یار عشق یعنی عقل شد مدهوش تو
ادامه مطلب ... |